مقایسه تطبیقی مفاهیم اساسی در مکتب مقاومت و مکاتب واقع‌گرا، ساختارگرا و پسا ساختارگرا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه روابط بین‌الملل، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری امنیت ملی، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران

3 استادیار علوم سیاسی، گروه حقوق، الهیات و معارف اسلامی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه گلستان، گلستان، ایران

چکیده

مقاومت، در فقه سیاسی شیعه، با الگوبرداری از قیام امام حسین(ع)، یک راهبرد فعالانه در رویارویی با موانع و تهدیدات محسوب می‌شود که به‌کارگیری آن در انقلاب اسلامی ایران، حداقل دو نوع ره‌آورد عمده و اساسی داشت: یکی در پیروزی انقلاب و موفقیت‌های آن در عرصه‌های مختلف و دیگری توسعه قدرت گفتمانی و راهبردی در منطقه و جهان، با ایجاد اتحادی فراملی، به نام «محور مقاومت»، با هدف مواجهه با ظلم و استثمار قدرت‌های سلطه‌طلب. با این رخدادها، مکاتب امنیتی مهم جهان، مانند سنت رئالیستی به چالش کشیده شدند. از این منظر، تبیین ابعاد و زوایای مقاومت به‌مثابه یک چهارچوب نظری، به‌ویژه در مقایسه با مکاتب امنیتی مطرح دیگر، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر می‌باشد تا همان‌طور که در کارزارهای سخت و نیمه سخت، موجب تغییر موازنه قدرت شده است؛ در ساحت علم و مبانی نظری امنیت و قدرت نرم نیز، جایگزین راهبردها و نظریات دیگر شود و اقناع و اجماع نخبگان و سیاستمداران را به برتری آن به دست آورد. در این پژوهش، از روش کتابخانه‌ای، برای گردآوری داده‌ها و برای تحلیل، از روش توصیفی- تبیینی استفاده شده است.

کلیدواژه‌ها