1
دانشجوی دکتری روابط بینالملل، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران.
2
استادیار گروه روابط بینالملل، دانشگاه عالی دفاع ملی، تهران، ایران.
چکیده
از زمان ظهور ایالات متحده بهعنوان ابرقدرت جهان در طی چند دهه اخیر، همواره بحث در مورد افول هژمونیک قریبالوقوع آن وجود داشته است. ظهور تهدیدات امنیتی غیر سنتی بهویژه پس از 11 سپتامبر در کنار مشکلات عمیق موجود در جامعه آمریکا، سرسختی و تداوم هژمونی آن را با تردید مواجه نموده است. علاوه بر این، بیثباتی اقتصادی طولانیمدت در اقتصاد سیاسی جهانی به رهبری ایالات متحده، همواره پیچیدهتر میشود. مهمتر از آن، رشد سریع اقتصادی چین و دیگر قدرتهای نوظهور که بهطور سنتی بهعنوان کشورهای جنوب در نظر گرفته میشوند، نشاندهنده تحول در نظم جهانی است. در این بین برخی محققان با تمرکز بر بحث تحول در نظم جهانی دست به نظریهپردازی زدهاند. این نظریهپردازیها با تأکید بر برخی شاخصهای قدرت و مقایسه آن با دورههای پیشین به این نتیجه رسیدهاند که سایر رقبا و بهطور خاص رقبای شرقی آمریکا در حال تبدیل جهان به جهانی چندقطبی هستند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که جایگاه آمریکا در نظم پیش روی جهانی چیست؟ در پاسخ به سؤال فوق، فرضیه ذیل مطرح میشود که نشانههای تحول در نظم جهانی سبب شده است قدرتهای شرقی مانند چین در برابر نظم آمریکامحور، دست به تکاپوی موازنهجویانه بزنند و این سبب تغییر در جایگاه آمریکا در نظم جهانی شده است. روش تحقیق کیفی است و از تحلیل مضمون جهت بررسی مسئله استفاده شده است.